من مدت زیادی با آدمائی سرو کار داشتم که ادعای خدا شنسیشون گوش فلک رو پاره میکرد اما هیچ وقت به من یاد ندادن که خدا چیه و من که بندهٔ خدا هستم چجوری باید با اون ارتباط برقرار کنم
ساده بگم تا مدتها خدا غیر از یه علامت سوال برای من چیزی نبود
هیئت ها
سینه زنی ها
عزاداریها
توسل ها
و همه چیزایی که به خاطره بودن در یک خانواده مذهبی جلوم بود همه برام یه عادت بود و من هیچ وقت از اونا چیزی دستگیرم نشد
تا اینکه وارد یه برهه جدید از زندگی شدم جائی که حالا من به یه حامی نیاز داشتم ؛دست بر غذا پدرم رو هم از دست دادم و شرایط زندگیم خیلی عجیب بود تو مطلب قبلیم براتون از یه نفر (فراهانی) صحبت کردم اون خیلی چیزا رو برام روشن کرده بود اما چون هنوز خودم با جون و دل به سمتش نرفته بودم متاسفانه نتونسته بودم شناخت خوبی از خدا پیدا کنم اینجا بود که وقتی نیازی برام به وجود میومد نا خودآگاه به سمت خدا میرفتم
اما ....
شاید شما هم با این موضوع روبرو شدید و براش جوابی نداشتید ؛وقتی چیزی رو از خدا میخواید و جواب نمیگیرید،التماس میکنید جواب نمیگیرید ، هر چی خواهش میکنید نتیجه نمیده اون وقته که یه چیزی سراغتون میاد که اسمش شکه، شک چیز بعدی نیست اگه مسیرت مشخص باشه و بدونی دنبال چی میگردی. شک نقط آغازین اطمینانه .
شنیدید میگن خدا هر کی رو بیشتر دوست داره درد بیشتری بهش میده
یه ضرب المصل هم تنگش میبندن
اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکسته لیلی
اوایل خودمو با این جملات دلداری میدادم تا اینکه دیگه شرایط بحرانی شد و شک من به نقط خطرناکی رسید...
ادامه در پست بعدی
راستی یه سوال دیگه
میدونید که خدا تو قرآن گفته در مورد ۲ چیز خیلی تحقیق نکنید ؟ میدونید اونا چین؟
جواب بدید و منتظر پست بعدی باشید
:: بازدید از این مطلب : 1071